پارت ۷
ته: پس ساعت ۲:۳۰ اونجا باش
ا.ت: باشه ... تهیونگ ازت ممنونم
ته:چرا
ا.ت: اینکه دیروز دیدمت ... لحن حرف زدنت ... کارایی که میکردی ... و کلا تو حالم رو خوب کردی ... به خاطرت این ازت ممنونم
ته: مگه حالت بد بود؟ چرا حالات بد بود؟
ا.ت: داستانش خیلی طولانیه ... میام رستوان برات تعریف میکنم
ته: باشه هرجور خودت راحتی ... میبینمت فعلا
ا.ت: فعلا _ گوشی رو قطع کردم و به ادامه فیلم دیدنم رسیدم
.
.
.
فیلمم تموم شد ... به ساعت نگاه کرد ... ۲ بود ... سریع از سرجام بلند شدم رفتم تو اتاقم یه هودی گلبهی با شلوار جینبگ مشکی یکم هم آرایش کردم کیف مشکیام رو هم برداشتم رفتم سمت در کفش های سفیدم رو پوشیدم سییچ رو برداشتم و رفتم سمت ماشین
.
.
.
بالاخره رسیدم رستوران یه ربع دیر کرده بودم ... وارد رستوران شدم ... سعی کردم تهیونگ رو میدا کنم
ته: خانوم پارک ... _ برگشتم سمت صدا
ا.ت: سلام ...
ته: دیر کردی
ا.ت: ببخشید
ا.ت: باشه ... تهیونگ ازت ممنونم
ته:چرا
ا.ت: اینکه دیروز دیدمت ... لحن حرف زدنت ... کارایی که میکردی ... و کلا تو حالم رو خوب کردی ... به خاطرت این ازت ممنونم
ته: مگه حالت بد بود؟ چرا حالات بد بود؟
ا.ت: داستانش خیلی طولانیه ... میام رستوان برات تعریف میکنم
ته: باشه هرجور خودت راحتی ... میبینمت فعلا
ا.ت: فعلا _ گوشی رو قطع کردم و به ادامه فیلم دیدنم رسیدم
.
.
.
فیلمم تموم شد ... به ساعت نگاه کرد ... ۲ بود ... سریع از سرجام بلند شدم رفتم تو اتاقم یه هودی گلبهی با شلوار جینبگ مشکی یکم هم آرایش کردم کیف مشکیام رو هم برداشتم رفتم سمت در کفش های سفیدم رو پوشیدم سییچ رو برداشتم و رفتم سمت ماشین
.
.
.
بالاخره رسیدم رستوران یه ربع دیر کرده بودم ... وارد رستوران شدم ... سعی کردم تهیونگ رو میدا کنم
ته: خانوم پارک ... _ برگشتم سمت صدا
ا.ت: سلام ...
ته: دیر کردی
ا.ت: ببخشید
- ۴.۱k
- ۲۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط